بدون عنوان
خنده دوباره کودکم
وقتی بابایی از امتحانات 10 روزه برگشت خونه :بالا پریدنات لوس کردنات بوس کردنات :دیدنی بود عزیزم دوست داریم و دلمون میخواد همیشه خندون باشی در اسباب بازی فروشی شهر فرنگ مسلسل مورد علاقه ات رو انتخاب کردی و چون عمو فروشنده میشناختت داد دستت و شما راضی و خرسند از انتخابت اومدی بیرون بعضی از بچها نگا ه میکردن و دلم میخواس برا تمامشون مسلسل بخرم .... .. در پارک بازی میکردی و روز خوبی و به همراه بابایی داشتی و بابا غیبت چن روزشو جبران کرد ....... البته تو خونه میگفت عزیزم آروم بازی کن تا اخبار گوش بدم ....ولی مگه با مسلسل میشه بی صداو اروم بازی کرد؟ و من و تو کلی خندیدیم....... به امید خندههای همیشگی همهی بچه های وبل...
نویسنده :
مامان علیرضا
2:50
قدر دانی
وقتی من و علیرضا تو وبلاگش عکسهای خودش و یلدا رو که در نمایشگاه گل انداخته بودنددیدیم خیلی خوشحال شدیم تو در اون لحظه گفتی مامانی خاله خیلی خوبه و من تصمیم گرفتم در اینجا ازشون تشکر کنم و من غرق در خاطره خوش ان روز شده و برا ی هر دو گلها مینویسم گلهای رنگارنگ من (یلدا و علی رضا )هردوتان را برا همیشه دوست دارم... ...
نویسنده :
مامان علیرضا
0:54
خوشحالی دوباره
عزیزم علی رضا.دیروز لحظه خوبی برات بود چون مامان بزرگ بابابزرگتون داشتن از مسافرت برمیگشتن .اونها هم اونقد دلتنگت شدن که اومدن ببیننت .وروجک من کلی خندیدی و خوشحالی کردی ومشغول باز کردن سوغاتیا.. ...... روز خوبی بود منم از اینکه اینقد به مامان بزرگ بابابزرگ علاقه مندی احساس خوبی دارم چون واقعا داشتن انها تو زندگی نعمته .... .. موقع خداحافظی هم گریه کردی که بمونن و یه کوچولو هم با مامان حاجی قهر کردی ...
نویسنده :
مامان علیرضا
0:35
خاطرات نمایشگاه گل 92
وروجکم سال گذشته به اتفاق یلدا رفتید نمایشگاه گل تا میتوانستید شیطنت کردید وآنقدر سرگرم شلوغ بازی ومحو گلها بودید که هرچه عکس گرفتم تاروخراب شد واین چندتا عکس یادگار آنروز زیبا بود ...
نویسنده :
مامان علیرضا
0:47
اطمینان >ایمان >امید
روزی اهل روستا تصمیم گرفتند که برای بارش باران دعا کنند در روز مقرر همه گرد هم امدند و فقط یک پسر بچه همراه خود چتر اورد ه بود ایمان همچون کودکی یک ساله است که وقتی شما ان را به هوا می اندازیدمی خندد....چون میداند شما ان را خواهید گرفت هر شب به رختخواب میروید بدون هیچ تضمینی برای اینکه فردا صبح از خواب بیدار شویم با این وجود کلی برای روز آینده برنامه ریزی میکنیم اطمینان کنید/به خدا ایمان داشته باشید و هیچ وقت امید خود را از دست ندهید ...
نویسنده :
مامان علیرضا
23:14